شروع سال دوم زندگی
٣١ تیر ظهر این عکس ها را انداختم و عصر که اکبر اومد نشان دادم وکلی خندیدیم اینم ٣ مرداد سال ١٣٩١ که ارمیا رو از حمام در آوردم و تو تختخش راحت خوابیده( لا لا لا لا گل نازم ) لالالالا گل نازم تویی سرو سرافرازم تویی سرو و تویی کاجم تویی افسر، تویی تاجم لالالالا گل نرگس نباشم دور ، زتو هرگز همیشه در برم باشی چو تاجی برسرم باشی ٢٩ مرداد سال ١٣٩١ مصادف بود با عید فطر دم ظهر که ارمیا خواب بود من و اکبر موهاشو کوتاه کردیم و بعد از بیدار شدنش بردیم حمام و قیافش کلی عوض شده بود .بعد لباسهاشو تنش کردیم و رفتیم مهمونی .( البته تیر ماه اکبر ارمیا رو برده بود برای اصلاح ،چشمتون روز بد ...